Saturday, June 19, 2010

شير از پستان شير مي نوشد

شير از پستان شير مي نوشد

راستي از پستان راستي

درست به مانند حقارت كه سر در خيك حقارت مي كند

درست به مانند دروغ كه سر بر دامن دروغ مي نهد

شير سخن نمي گويد او دركار است

راستي سكوت مي كند وجود او دشمن كوب است

حقارت به هزار گونه فرياد ميزند ، بي وجود وجود را طالب است

دروغ پركلام است بايد بگويد تا باورش كنند

كلامي از تو بجا نمانده است تا بر در و ديوار اين شهر بكوبند

وچه خوب كه در كلام خودت اسير نشدي

حالا هر بار كه بخواهي ندا يي را به ياد بياوري

بايد اندسته از مردمان را به ياد بياوري

كه در كارند

كه وجود شان حتي ان زمان كه نيستند دشمن كوب است

امروز، آفتاب بر نيامده در ذهن من طلوع كردي

مردي بانوي من

يا مرگ در تو مرد

10- 1 -1389

5.15

Sunday, June 13, 2010

خود مان را سازمان دهيم 2

سيسرون خطيب نامي روم در پايان هر خطابه اش با خود و بي خود ميگفت ( كارتاژ بايد از ميان برود )

من نيز در اغاز و پايان هر گفته و نوشته ام مي گويم ( بايد خودمان را سازمان بدهيم )

از اين همه خودناباوري در حال دق مرگ شدنم

همين سالگرد انتخابات بايد به ما ثابت كرده باشد انكه ستون فقرات اعتراضات را تشكيل ميدهد نه موسوي وكروبي و يا جرسيان كه همين ما وبالاترين ماست

اخر مگر نه اينكه بزرگترين تفاوت جنبش سبز با جنبش هاي پيشين اش تكيه بر اينترنت بوده ست پس چرا سبك رهبريمان به سبك استبداديان است كه يك نفر نماد يك جمع مي شود چرا نبايد سازماندهي اين اعتراضات در همين اينترنت و در سايت هايي كه منعكس كننده اواز ما هستند صورت بگيرد چرا بايد چشم و گوش مان به جرسيان باشد همانهايي كه نويسنده و مترجم نامداري را متهتك ناميدند همانهايي كه هر وقت شعاري به مذاقشان خوش نيامد كوبيدندش

بر طبق تفرقه نمي كوبم اما اين دوتن حتي به دنبال مردم هم راه نمي افتند و مضحك تر از ان كه جز كلي گويي چيزي تحويل مان نمي دهند تمام اعلامبه هشان اكنده از كلي گويي است.

دوستان حالا كه ديديم با همين تنها بالاترين چه جمعيتي را توانستيم به خيابان بياوريم بياييم و جدولي براي اعتراض هايمان درست كنيم اگر تمام جمعه ها را به پارك محله مان برويم اگر كارهاي بانكي مان را تنها در روزهاي فرد انجام دهيم اگراولين شنبه هر ماه به بازار شهرمان برويم اگر روز بخصوصي را براي خون دادن انتخاب كنيم و .... مبارزه را به يك تفريح بي هزينه تبديل كرده ايم وبالاتر از ان فرهنگ سازي كرده ايم همان هايي كه جز رسانه هاي ج ا به چيز ديگري دسترسي ندارند چند ماه پس از حركات هماهنگ ما در مراجعه به بانك ، پايگاه انتقال خون و..... دهان به دهان خبررساني خواهند كرد.

( شايد بگوييد اين كارها را تا كي مي توان ادامه داد ؟ جواب من اين است تا هميشه چرا كه ما ملتي هستيم كه با هم بودن از ما دريغ شده است جز در عزاداري يقينا هر كاري كه ما را در اجتماع قرار دهد از ان خسته نمي شويم. )

انچه ما سرسختانه از پذيرش آن سر باز ميزنيم اين واقعيت است : آنانكه به اينترنت دسترسي دارند در ايران امروز به گروه مرجع تبديل شده اند در ذهن مردمي كه به اينترنت دسترسي ندارند كاربران اينترنت كساني هستند كه با تخصصي ويژه به امكاناتي ويژه دسترسي دارند درست برعكس ويدئو و ماهواره كه به باور نادارندگانشان تنها يك وسيله بودند وهستند كه مايه داران و وقت اضافه داران از ان بهره مي بردند ومي برند همچنين توجه كنيم كه ماهواره و ويدئو از همان اول پيدايش شان مورد هجوم تبليغات منفي ج ا قرار گرفتند اما استفاده از اينترنت را خود ج ا مجوز و گسترش داده است .

ما امروز اگر با دست خودمان خودمان را عقيم نكنيم از همان قدرت وجايگاهي برخورداريم كه در انقلاب مشروطه روشنفكران آگاه به تمدن مغرب زمين برخوردار بودند همان جايگاهي كه ملايان در انقلاب 57 در ذهن مردم و گروههاي مبارز داشتند . اري ديگر هم وطنان ما به دنبال ما راه خواهند افتاد اگر ما حركت كنيم. اگر هم فكر ميكنيم نمي ايند انكه شرافتمندانه تلاش ميكند شرمنده خود ، ديگران و آيندگان نخواهد بود

تاكنون اين كارها را نكرده ايم چون خودمان را سازمان نداده ايم

دوستان خودمان را سازمان دهيم

پي نوشت : به باور من تظاهرات سالگرد انتخابات يك شاهكار بود انقدر ارام و بي هزينه كه نيروهاي سركوبگر راكه براي له كردن ما امده بودند به جان هم انداخت كسي كه با هيجان دگر ازاري به ميدان امده است اگر نتواند براي هيجان اش مفري بيابد به خود زني ميپردازد همان كاري كه بسيج و نيروي انتظامي با هم كردند.

البته براي انها كه مبارزه بايد خوراك براي رسانه ها تهيه كند اين روز هيچ ثمري نداشت اما انها كه مبارزه سياسي را به چشم يك بخش از زندگي ميبينند مي دانند كه چه روز باشكوهي را پشت سرگذاشتيم.

Saturday, June 12, 2010

رفتم براي انكه جان ومالم را حفظ كنم

رفتم براي انكه جان ومالم را حفظ كنم

خسته تراز انم كه بتوانم به تفصيل بنويسم پس تيتر وار مينويسم

راه رفتيم و راه رفتيم بيچاره ها مانده بودند كه چه كنند فكرش را بكنيد دشمن تان بي دفاع بيدفاع كنار دست شما باشد و شما هيچ بهانه اي نداشته باشيد اواخر كار كه خيلي مغز نداشته شان را به كار انداخته بودند ميگفتند بدويد راه نرويد

يكي از وقايع خوشمزه درگيري و زد و خورد نيروي انتظامي در چهار راه فلسطين و وليعصر با بسيجي ها بود

چقدر به نام و روش خود به ميدان امدن ثمر بخش است مرده شوره اسب تراوا و راهپيمايي هاي حكومتي را ببرد

اين راهپيمايي در ساعاتي كه ادارات تعطيل مي شوند از ابتدا هم نشان داده بود كه چقدر كاراست

Thursday, June 10, 2010

خودمان را سازمان بدهيم

خودمان را سازمان بدهيم

مي گويند : جهت حفظ جان و مال مردم اعلام می داریم راهپیمایی پیش بینی شده برگزارنخواهدشد

يعني ماندلا لوتركينگ گاندي جفرسون وبراي من از همه بالاتر پدران بنيان گذار مشروطه به فكر جان و مال مردم نبودند ؟

يعني آنان آدمهايي بي مسئوليت بودند ؟

هر كس هر اندازه كه نيت اش پاك باشد نبايد و نمي تواند به جاي مردم تصميم بگيرد .

مگر ولي فقيه اند يا قرار است باشند كه اختيار جان ومال ما دستشان باشد .

اختيار جان و مال ما در دست خودمان است اما تا زماني كه خودمان را سازمان ندهيم هر كس و ناكسي گمان خواهد كرد اختيار دار جان ومال ما است ، رعيت مان خواهند پنداشت و همچون گله با ما برخورد خواهد شد.

زمان آن است كه خودمان را سازمان بدهيم

پن لاگ يادتان هست ؟

به كجا برميخورد اگر اتحاديه وبلاگ هاي سبز سكولار / سبز جمهوري ايراني / سبز سوسيال دمكرات / سبز دمكرات مذهبي و............داشته باشيم؟

ودرچنين زمان هايي اعلاميه بدهيم نه از طرف قاطبه مردم نه از طرف امت اسلام نه از طرف ملت ايران از طرف خودمان اعضاء وبلاگ هايي كه با يك عنوان و خواست ونام گردهم امده ايم وبگوييم مي اييم وديگران را دعوت كنيم كه اگر ميخواهند با مسئوليت خودشان بيايند

آري مي توانيم اگر خودمان را سازمان بدهيم .

و اگر نمي توانيم خودمان را سازمان بدهيم پس چرا مي خواهيم كه جمهوري اسلامي نباشد ؟ كه يك هرج و مرج ديگر بيايد ؟

زمان آن است دوستان زمان آن است كه خودمان را سازمان بدهيم

براي چه؟ براي چنين كارهايي اينجا

پي نوشت جمهوري اسلامي شكل نويني از ديكتاتوري است با آن بايد به شكل نويي برخورد كرد يادمان نرفته است كه جمهوري اسلامي از ابتداي پيدايش اش هركس را كه توانست يا مي توانست نماينده (‌ رهبر )‌ مردم باشد از ميان برداشته است.

بايد شكل جديدي از رهبري را بنيان بگذاريم اگر بتوانيم در همين وبلاگستان در گروه هاي وبلاگي خودمان را سازمان بدهيم ، عضوگيري كنيم و تمامي اصول دمكراسي را رعايت كنيم ( مي توانيم چون دست جمهوري اسلامي اينجا كوتاه است ) پيروزي با ما خواهد بود.